Monday, February 6, 2012

خشونت كلامی و نا امنی جنسی



روزهه لات تایمز 
آنچه امروزه تحت عنوان “جنبش زنان” مشهور شده است و با آب وتاب و لعابی بی پایان در نوشته‌ها با عناوین بسیار زیبای برابری، دفاع از حقوق زنان و مبارزه كه در بیانیه‌های مختلف انعكاس داده میشود و با برگزاری مجالس و دادن سمینارها در باب این موضوعات با دهها شركت كننده كه مرتب كف میزنند، همه و همه اخباری خوشحال كننده و امیدوار كننده میباشند و خبر از پیشروی جنبش زنان كرد میدهند. اما سوال این است كه معانی دفاع از حقوق زنان، یا برابری چه میباشد و یا مبارزه با خشونت علیه زنان، چه شكلی ازاشكال خشونت را در بر میگیرد؟ و در دایره فعالیتها و فرهنگ لغت فمینیستی زنان كرد خشونت كلامی كه اثار بسیار عمیقتری بر جا میگذارد برای مبارزه در چه جایگاهی قرار دارد؟
 خشونتی بی‌رحم، تحقیرآمیز و ضدکرامت انسانی که در پشت خشونت‌های ظاهری به فراموشی سپرده شده است . نویسنده این شبنامه تحقیرامیز كاملا از زاویه جنسیتی به مسئله برخورد كرده است، خشمی که دایره قلمرو آن تا جایی گسترش می‌یابد که هرگونه تعرض و تعدی به شخصیت و کرامت انسانی زن را عادی میپندارد. این خشم به ظاهر نرم، زخمی به عمق جان آدمی دارد و تلخ‌تر آنکه این وجهه از خشونت نادیده انگاشته، به مانند دردی است که به دلیل پنهان بودن علایم بیماری شناخته نمی‌شود که مورد معالجه قرار گیرد. به همین دلیل خشونت کلامی و روانی، طیف بیشتری از زنان را به دام آسیب‌های خود می‌کشاند.‏
بدترین و ناانسانیترین شكل خشونت كه میتواند علیه یك زن برای منفعل كردن وی بكار گرفته شود، با نگرشی كاملا مردسالارانه در این نوشته بی نام و نشان بكار گرفته شده است و متاسفانه با وجود زنان فعال زیاد و ارگانیزاسیونهای زیادی از زنان كرد كه موجود هستند تعداد معدودی این مسئله را محكوم یا به انتقاد كشیدند.
ایا هنوز وجود زن منتقد مستقل غیر حزبی دگراندیش در ادبیات سیاسی احزاب كردی جا نیفتاده است، در میان احزاب و گروههای كردی كم نبوده اختلافات بسیار عمیق كه انشعاباتی را نیز در بر داشته است اما از انجایی كه طرف اختلافات عمدتا مردان در احزاب بوده‌اند به ندرت روی داده است كه در مورد مردی منتقد اینگونه برخور شود، بحث بر سر این است كه متاسفانه علارغم زیبا و دلپسند بودن كلمات دمكراسی، ازادی بیان و عایت حقوق برابر برای زنان و بكارگیری مكرر این كلمات از جانب همه ما بعنوان جزئی از جامعه كردی هنوز هم جا افتادن فرهنگ این كلمات احتیاج به كذشت زمان درازی دارد.
تاریخ مذکر در ذات خویش پرورنده فرهنگ خشونت علیه زنان بوده و میباشد و ما همه، زن یا مرد
با فرهنگ مردسالارانه بار آمده‌ایم فرهنگی که گاه رنگ دینی هم به خود گرفته است و تا مغز استخوان رسوخ کرده است را ناخوداگاه پیاده میكنیم اکنون که کمی از‌ خواب غفلت بیدار شده‌ایم و در مورد حقوق زنان و برابری‌های‌شان بیشتر می‌دانیم به مانند پرگار از یك نقطه شروع میكنیم و بعد از طی كردن مسیری به همان جای اول باز میگردیم و در خاتمه همان راهی را می‌رویم که از سوی سیستم و فرهنگ مردسالار در اعماق ناخودآگاه ذهنمان حک و منقوش شده است و بدونه انكه متوجه شویم انچنان در وجودمان ریشه دوانیده است كه دیدن نوشته‌ای برای نیل به ترور شخصیتی زنی دیگر ما را تكان نمیدهد.
واقعیتی که امروز جنبشهای زنان خصوصأ زنان كرد بدان بی اعتنای می ورزند، کارکرد سلطه جویانه، تجاوزگرانه و تحقیرآمیز این نوع واژگان جنسی میباشد. هر كدام از ما سازمانها و كروههای مدافع حقوق زن اساسنامه‌ای را برای اجرای كار خود نوشته و مبنای كار خود قرار داده‌‌ایم، بیگمان میتوان گفت كه در تمام این اساسنامه‌ها دفاع از حقوق زنان ومبارزه علیه خشونت رایج در جامعه و كوشش برای آفریدن جهانی برابر جزو اولین شرطها برای اغاز كار میباشند. حالا سوال این است كه دفاع از حقوق زن چه چیزهایی و چه زنهایی را در بر میگیرد؟ اگر ضد خشونت هستیم موضع گیری در برابر خشونت خودی و غیرخودی نمیشناسد. دیگر زمان ان فرا رسیده كه واژه‌های زیبا و دوست داشتنی را از فرهنگ لغات بیرون آورده و در میدان عملی بكار گرفت.
مهار پدیده خشونت در عرصه های عمومی و خصوصی در شکل فردی و اجتماعی نیازمند آگاهی، شناخت و تجزیه و تحلیل و برخورد به موقع زنان پیشرو جامعه میباشد.
خشونت آنگونه که در افکار عمومی تصور می‌شود، فقط محدود به تعرضات جنسی جسمی و فیزیکی نیست. اکثر مردم، درگیریهای فیزیکی را به عنوان مظهر خشونت معنا می‌کنند در حالیکه دامنه تعریف و وجوه عینی خشونت لایه‌های گسترده‌تری از رفتار انسانی را دربرمی‌گیرد. لایه‌های درونی آدمی که پس کردار او پنهان می‌ماند و به شکل ناخودآگاه در ساختار زبانی خود را افشا مینماید
در چنین شرایط آکنده از خشونت، اصلی ترین راه مقابله و مقاومت با ان، ایجاد و گسترش گفتمان و عملکردهای پرهیز از خشونت است، گفتمان و رفتاری که نه تنها به دنبال حذف «نظر مقابل»، و مخالف به عنوان «دشمن» نیست، بلکه اتفاقاً بقای خود را در زندگی مداراجویانه با تمامی اندیشه ها، روش ها و افکار مخالف و متضاد یکدیگر در عرصه های اجتماعی و سیاسی می داند. زنان باید به عنوان اصلی ترین قربانیان خشونت به این مسئله توجه كنند که خشونت، چرخه ای است که می تواند مرتباً خود را در حوزه های مختلف بازتولید کند و از خشونت های سیاسی به خشونت های اجتماعی و سپس به خشونت های خانگی تبدیل شود. وبر اساس تجارب كسب شده، پررنگ شدن و افزایش خشونت در یک عرصه، به باز تولید آن در عرصه های دیگر منجر می شود.''

از این رو ما به عنوان فعالان جنبش زنان باید تلاش کنیم از طریق روشنگری و آگاهی رسانی به جامعه با دخالت و موضع‌گیری قاطع و به موقع در مهار پدیده خشونت بدونه هیچگونه جانبداری، در عرصه های عمومی و خصوصی در شکل فردی و اجتماعی و سیاسی كه نیازمند آگاهی، شناخت و تجزیه و تحلیل میباشد به وظایف خود بعنوان فعالان جنبش زن عمل كنیم و از نهادینه شدن و تداوم این شیوه برخورد با زنان دگراندیش جلوگیری كنیم.
ما از تمام ارگانیزاسیونهای زنان خصوصا زنان كرد و از تمام فعالان حقوق بشر اعم از زن و مرد میخواهیم كه با به بحث كشیدن زوایای پنهان و بررسی ابعاد روحی روانی ، و ویرانگر این شكل از اشكال خشونت به مهار كردن این پدیده غیر انسانی كمك بنمایند.
تنها از دروازه گفتگو و رد و بدل اندیشه میتوان خشونت را مهار كرد!

No comments:

Post a Comment